فراتر از مدرسه

پارت۶
+هیی روانی بیا این درا باز کن دیگه دارم دیونه میشم.....هی
که در باز شد تهیونگ اومد تو آرورا اومد بره بیرون کع تهیونگ نذاشت و ارورا را نشوند روی تخت
+ولم کن عوضی

-ببین با این رفتارا و جیغا داد به جایی نمیرسیم میخام باهات حرف بزنم

............+
ـ ببین من دوست دارم و نمیخام که به کاری محبورت کنم و مثل زندانیا باهات رفتار کنم.
+ببین منم بهت یه حسایی دارم ولی نمیتونم با یه قاتل زندگی کنم... اگه فردا به منم اسیب بزنی چی ها؟
-اولن به کسایی که دوستشون دارم اسیب نمیزنم دومن مگه تو مال منی چرا باید بهت اسیب بزنم الانم سه تا گزینه جلوت بیشتر نیست و تو باید یکیشا انتخاب کنی.
+چی؟

-۱-یا جفتمون مثل یک زوج خوشبخت زندگی میکنیم...۲-هرجفتمون اینجا میمیریم۳-تو تا ابد اینجا زندانی میمونی حالا دو رو بهت زمان میدم که فکر کنی بعد از دو روز باید جوابت اماده باشه.
راوی
تهیونگ رفت بیرون و درا قفل کرد و رفت ارورا هم داشت دیونه میشد و نمیدونست چیکار کنه...
ارورا:
نمی دونم باید چیکار کنم.اون یه قاتله😭.الان دو روز شده و توی این دو روز یه خانوم برام غذا میاره و توی این دو روز حتی یکبار هم تهیونگ نیومده اینجا.
در باز شد و تهوینگ اومد تو .
-خب میشنوم جوابت...
+ببین من دوست دارم ولی تو قاتلی اگه میخای باهات باشم یه شرطی دارم.
-باش بگو میشنوم.
.....+
دیدگاه ها (۲)

فراتر از مدرسه

فراتر از مدرسه

فراتر از مدرسه

فراتر از مدرسه

دو پارتی از جینبعدش پا شد اومد سمتتا.ت تو ذهنش :همونطور که د...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط